بیوگرافی هستی مهدوی فر
هستی مهدویفر، بازیگر «جراحت»، در آن سریال خیلی خوب دیده نشد، اما این روزها با حضور خوبش در فیلم «سوت پایان» نیکی کریمی، نشان میدهد که قصد دارد کمکم جایش را در سینما باز کند.
به نظر میرسد تجربه «سوت پایان» برایش خیلی مفید بوده و خودش معتقد است با راهنماییهای نیکی کریمی و تورج اصلانی مدیوم سینما را شناخته و حالا توانایی بازی هم در تلویزیون و هم سینما را دارد. نقش سختی را در «سوت پایان» بازی کرده، اما به خوبی از عهده آن برآمده، دختری که مادرش با حکم قصاص در زندان است و او در پی بخشش.
حرفهای هستی مهدویفر را درباره سینما و تلویزیون و فیلم «سوت پایان» میخوانید.
خوبی بازیات در «سوت پایان» این بود که خیلی رئال بازی کردی.آنقدر در نقشت فرو رفتی که اصلا تماشاگر فکر میکرد که نابازیگر هستی و این اتفاقها واقعا برایت افتاده. چطور به این بازی یا بهتر است بگویم بازی نکردن رسیدی؟
رسیدن به این نقش که یک پروسه خاصی داشت. یعنی ما رفتیم و با دخترهایی که مورد تجاوز قرار گرفته بودند، ملاقات کردیم. البته نتوانستیم دقیقا آن موردی را که مد نظرمان بود پیدا کنیم. با این دختران دوست شدیم. با هم مینشستیم، غذا میخوردیم، تلویزیون میدیدیم، حرف میزدیم و کارهای روزمره زندگی را انجام میدادیم. بعد من به آن روزمرگیشان دقیق میشدم که چطور همه این کارها را انجام میدهند که راه رفتن و غذا خوردن و نگاه کردن و تلویزیون نگاه کردنشان چطور است. همه اینها کمک کرد ولی جدای از اینها، خود خانم کریمی و تورج اصلانی بودند که به من خیلی کمک کردند تا درست بازی کنم و نقش را بشناسم. بخصوص که موقع فیلمبرداری، سریال «جراحت» داشت پخش میشد و من از یک مدیوم کاملا متفاوت وارد سینما شده بودم.
اصلا چطور شد به پروژه «سوت پایان» پیوستید؟
دستیار خانم کریمی که از قبل هم مرا میشناختند، به من زنگ زدند و قرار گذاشتند. من هم رفتم و جلوی دوربین از من تست گرفتند. و بعد هم چند جلسهای صحبت کردیم تا به پروژه پیوستم.
چه نکتهای را در مورد فیلم «سوت پایان» دوست داشتی؟
میدانید من عاشق میزانسنها، دوربین روی دستها و سکانسپلانهای طولانی «سوت پایان» هستم و اینکه ما زیاد پایبند به فیلمنامه نبودیم. میتوانستیم در هر سکانس البته اگر جا داشتیم و کمک به بهتر شدن صحنه میکرد، بداهه از خودمان اضافه کنیم. باز این هم یکی از فرقهای سینما و تلویزیون است که آنجا حتی یک واو را هم نمیتوانی جابهجا کنی. البته من ارزشگذاری نمیکنم و نمیگویم که آن بد است ولی این یکی لذتبخشتر است.
دوباره سراغ تلویزیون میروی؟ دوست داری در آینده بیشتر چه فیلمهایی بازی کنی؟
حتما من دوست دارم هم سینما و هم تلویزیون را با هم داشته باشم ولی دلم میخواهد دوباره فیلمی مانند «سوت پایان» بازی کنم. نقشی که سخت باشد. باورتان نمیشود که من سر فیلمبرداری «سوت پایان» شبها از استرس آفیش فردا خوابم نمیبرد. کار بعدی ام فیلم اول آقای قربان محمدپور به نام «زبان مادری» است که آنجا نقش یک دختر لال را بازی میکنم و هرچند نقش مکمل است اما کار بسیار جالب و متفاوتی است.
به این فکر میکنی که در نقشهایی بازی کنی که آنقدر ویژگیهای گلدرشتی مانند معلولیت خاص یا دختری مانند «سوت پایان» را نداشته باشند بلکه آدمهای معمولی باشند؟
الان چند وقتی میشود که دوست دارم در کاری بازی کنم که شبیه هیچکدام از اینها نباشد، اما هنوز برایم پیش نیامده. البته سریال «جراحت» بود ولی بازیگرانی که سر آن سریال بودند، این اجازه را به من ندادند که ببینم اصلا کارم چطور است. درحقیقت به من فضا و میدان ندادند که خودم را نشان دهم یا اینکه بخواهند به من چیزی یاد بدهند.
با اینکه نقش اصلی سریال هم بود اما با همه این دلایل دوست ندارم خیلی درباره آن صحبت کنم اما الان دوست دارم که نقش یک آدم عادی را بازی کنم که گریه میکند، داد میزند، حرف میزند. حتی اگر فقط راه برود و دیالوگ خاصی هم نداشته باشد. چون بازی در نقش چنین آدمی اتفاقا خیلی سختتر است.
نظرات شما عزیزان: